برای دنیایی پرشتاب تردست یابی به چابکی استراتژیک

برای دنیایی پرشتاب تردست یابی به چابکی استراتژیک

درباره کتاب «شتاب دهی» نوشته جان کاتر

ساعت از نیمروز گذشته بود. اکثر کارکنان سازمان در جلسه ای حول کابوس ها و رویاهای سازمان گرد هم آمده بودند. حتی از روان شناسان صنعتی هم دعوت شده بود. بیرون از دیواره های شیشه ای اتاقی که در آن جلسه تشکیل شده بود، توفانی شروع شد و باران شدیدی درگرفت. بعد از چند لحظه توفان تمام شد و رنگین کمانی ظاهر شد. همهمه ای در دل حاضران به پا شد. همان افرادی که با شروع توفان سریعا پنجره ها را بسته بودند، با دیدن رنگین کمان دوباره به پشت پنجره ها آمدند. ناگهان یکی از مدیران ارشد فریاد زد: «یافتم، یافتم!» توجه ها به او جلب شد. او با همان لحن بلند ادامه داد پدیده ای را که سازمان در حال تجربه آن است، کشف کرده. او توضیح داد که سازمان ما روز و شب با همین چند لحظه ای از آشوب و آرامش که ما تجربه کردیم مواجه می شود. این ها همان کابوس ها و رویاهای سازمان ماست. چند لحظه سکوت کرد، دوباره فریاد زد: «ولی چه باید کرد؟!»
بلی، سوال این جاست: چه باید کرد؟ مسلما مدیران در چنین مواقعی دست به دامن اقدامات استراتژیک می شوند، بهترین نیروهایشان را بسیج می کنند و سعی دارند به بهترین نحو با به کارگیری فرصت ها رویاهای سازمان را عملی و با پس زدن تهدیدها از وقوع کابوس ها جلوگیری کنند. ما اتفاقی که معمولا می افتد، این است که یا سازمان در انجام این فرایند به اندازه کافی چابک نیست یا فرایندها به اندازه کافی شکل اثربخشی به خود نمی گیرند. در نتیجه ارزش واقعی ای که سازمان در پی آن بوده از دست می رود و باز روز از نو، روزی از نو...
چرا این سناریو در اغلب سازمان ها و صنایع در حال تکرار است و اکثر فرصت های سازمان به دلیل نبود چابکی و نوآوری از دست می رود؟! آیا فرصت ها و تهدیدهایی که در اثر تغییر فضای کسب و کار و ظهور کسب  وکارهای مبتنی بر وب و شبکه های اجتماعی ایجاد شده است، به اندازه کافی نیستند تا هرچه سریع تر فکری اساسی به حالشان شود؟!
جان کاتر در کتاب «شتاب دهی» که بر اساس مقاله برنده جایزه سال ۲۰۱۲ شرکت مکنزی برای کاربردی ترین و درخشان ترین تفکر در قلمرو کسب و کار و مدیریت نوشته شده است، در این باره صحبت می کند و چارچوب قدرتمندی را برای برنده شدن در جهان پر از تغییرات همیشگی امروزی معرفی می کند.
دکتر جان پی کاتر از اساتید دانشگاه هاروارد و از جمله رهبران فکری شناخته شده و اثرگذار حوزه مدیریت، کسب وکار و تغییر در دنیاست که کتاب هایش از جمله کتاب های پرفروش نیویورک تایمز به شمار می رود. کتاب شتاب دهی را میثم کاشی پور ترجمه کرده و انتشارات آریانا قلم با قیمت ۲۳ هزارتومان به چاپ رسانده است. انتخاب چنین کتاب هایی برای ترجمه از سوی انتشارات آریانا قلم، هوشمندی و توجه این مجموعه به نیازهای جامعه مدیریتی را نشان می دهد.کتاب شتاب دهی در ۱۰ فصل تنظیم شده است.
طرح جلد کتاب با توجه به محتوای آن بسیار هوشمندانه انتخاب شده است؛ طرحی شبیه صفحه کلید آسانسور با ترکیب رنگ نقره ای و قرمز که به خوبی حس اضطرار و لزوم سرعت بخشیدن را به خواننده القا می کند. تعداد طبقاتی که این آسانسور نشان می دهد، به تعداد فصل های کتاب است و شما با خواندن هر فصل یک طبقه بالاتر می روید. فونت استفاده شده در طرح جلد فونت پیکسلی است که به نظر در پی آن است تا تغییرات ایجاد شده به واسطه حضور در دنیای دیجیتالی را یادآوری کند.
در پیش گفتار نویسنده از داستان نوشتن کتاب شتاب دهی با خوانندگان صحبت کرده و تا حدودی از ایده اصلی کتاب رونمایی می کند. آقای کاتر در پایان پیش گفتار کتاب را برای رهبرانی مناسب می داند که هم می خواهند و هم می توانند حقایق عریان و بی پرده کسب وکار کنونی را ببینند، تغییر جسورانه را به عنوان یک باید بپذیرند و رهسپار این سفر شوند. داستان اصلی از اواسط فصل ابتدایی کتاب شروع می شود؛ جایی که نویسنده به معرفی و مقایسه ساختار شبکه ای و سلسله ای مراتبی می پردازد و به صراحت بیان می کند که دوران استفاده صرف از ساختار سلسله مراتبی به سر آمده است. در پایان فصل اول ذهن شما پر از سوالاتی در مورد ساختار جدیدی است که نویسنده به صورت نسبتا مختصر از آن صحبت کرده است؛ ساختار دووجهی!
فصل دوم کتاب همان طور که از عنوانش پیداست، قرار است راه به دست آوردن فرصت ها را با کمک ساختار دووجهی به خوانندگان نشان دهد. در این فصل اطلاعات شما از سیستم دووجهی بیشتر شده و ضرورت استفاده از آن را بیشتر احساس می کنید. این فصل که از فصل های بسیار مهم کتاب است، قواعد سیستم دووجهی و در پایان شتابگرهای هشت گانه  ای را معرفی می کند که قرار است در فصل پنجم کتاب بیشتر به آن ها پرداخته شود. فصل سوم کتاب با یک حکایت شروع شده و تا پایان فصل بحث حول آن می چرخد. حکایت مطرح شده در واقع قرار است مهر تاییدی باشد بر عدم اثربخشی سیستم های سلسله مراتبی. شاید بهتر آن بود مثال این بخش از نمونه های داخلی باشد تا خواننده ارتباط بیشتری برقرار کند. در هر صورت اتفاقی که خواهد افتاد این است که خواننده در خلال این فصل بیشتر فکر کرده و در واقع احتمالا همذات پنداری خاصی را تجربه خواهد کرد.
واقعیت این است که در دهه های اخیر، پیشرفت های فناوری و یکپارچه سازی جهانی، توفانی به راه انداخته اند که هر لحظه بر شدت آن افزوده می شود. به راستی سازمان های ما برنامه خاصی برای جان سالم به در بردن از این توفان دارند؟ آیا کارگروه های موقت می توانند راه حل های مناسبی برای موفقیت سازمان در برهه های زمانی مختلف بیابند؟ نویسنده در فصل چهارم کتاب به این مسئله می پردازد و از کج فهمی هایی می گوید که ممکن است جان سازمان را در این توفان به خطر اندازد.
در طبقه پنجم این کتاب آسانسور جایی می ایستد که شما با موردکاوی سازمان دیویدسون به صورت ملموس، استفاده از قواعد پنج گانه و شتابگرهای هشت گانه را در عمل مشاهده کنید. این فصل یکی از فصل های هیجان انگیز و مفید کتاب است که به خوبی خواننده را همراه کرده و باعث تامل بیشتر او در احوالات سازمان ها می شود. شاید پیشنهاد بدی نباشد که خواننده این کتاب اگر سازمان دیگری را مدنظر دارد، گام به گام در ذهنش گریزی به سازمان خود و مسئله اش بزند و سناریوهای احتمالی را بچیند.
طبقه بعدی کتاب کلیدی را برای قفل های شتاب دهی معرفی می کند و آن چیزی نیست جز ایجاد و الگوسازی مداوم حس اضطرار در میان خیل انبوهی از مدیران و کارمندان. به مدیران سازمان ها توصیه می کنم این فصل را با دقت بخوانند و به جزئیاتی که نویسنده به آن ها اشاره کرده توجه کنند. جان کاتر معتقد است نیروهای سازمان فوق العاده ترین عناصری هستند که می توانند فرایند شتاب دهی سازمان را سر و سامان دهند و در این فصل بیان می کند که چگونه سازمان های بزرگ و موفق با تمرکز بر انرژی و توان نیروها از پس تغییرات عمده برآمده اند.
فصل هشتم کتاب که فصل حساب شده ای به نظر می رسد، پرسش های رایجی را مطرح می کند که اغلب افراد پس از مطرح شدن ایده های این کتاب از مدعیان تغییر و مدافع سیستم دووجهی می پرسند. این فصل را با دو دید می توانید مطالعه کنید؛ اول این که آماده پاسخ گویی به سوالات سایر ذینفعان بوده و دوم این که سوالات و پرسش های مطرح شده به اشراف کامل شما به موضوع کمک می کند. البته باز هم به علت نوشته شدن کتاب در فضای کسب و کاری خارج از فضای کسب وکار کشور، سوالات و پاسخ های ارائه شده ممکن است تا حدودی خواننده را راضی نکند. فصل نهم کتاب، فصل کوتاهی است که عمده مطالبش در سایر فصل ها تکرار شده است و بهتر بود با سایر فصول ادغام شود. فصل آخر کتاب پیوست است و به جمع بندی مباجث مطرح شده کمک می کند.
کتاب را انتشارات آریانا قلم با متن روانی ترجمه کرده است، ضمن این که مترجم با دادن پانویس های بجا و مناسب برای کلمات و اصطلاحاتی که گاهی معادل دقیق برای آن ها در زبان فارسی وجود ندارد، مفهوم دقیق را به او رسانده است. مسئله ای که شاید هنگام خواندن کتاب برای مخاطبان پیش بیاید، روبه رو شدن با فضای نسبتا جدی کتاب و اصطلاحات مدیریتی نسبتا زیاد است. بنابراین به خوانندگان پیشنهاد می کنم کتاب را با ذهن آماده و متمرکزتری بخوانند. مسئله دومی که شاید به چشم آن ها بیاید، تکرار مفاهیم اصلی کتاب در فصل های مختلف است که تا حدودی صدای خواننده را درمی آورد؛ البته به نظر می رسد آقای کاتر با قصد قبلی و برای جا انداختن ایده جدیدش بر آن اصرار داشته است. کتاب شتاب دهی با این که دارای مثال های نسبتا خوبی است که نویسنده به کمک آن ها، موضوع مورد نظر خود را بیان کرده است و مفاهیم بسیار خوبی بیان می شوند اما مثال های استفاده شده بیشتر در فضای خارج از کشور رخ داده و بین المللی هستند. ممکن است در نگاه اول، این طور تصور شود که مخاطب کتاب فقط شرکت های بزرگ چند ملیتی با صدها هزار نیروی انسانی هستند اما دقت در ایده های کتاب، اثر و منفعت آن را برای کسب و کارهای متوسط و حتی کوچک را نیز نمایان می کند. کلام آخر آن که ممکن است مخاطبان فارسی زبان، محتوای کتاب را جلوتر از فضای کسب و کار ایران بدانند؛ شاید این طور باشد اما سرعت تغییرات و اثر آن ها که سنگ بنا و پیش فرض تمام استدلال های کتاب است، کاملا با شرایط کنونی کشور مطابقت دارد.

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/Zpth